افسانه ها را ستایش می کرد
«هاوارد هاوکس» طی چهل سال فعالیت در عرصه سینما، خالق آثار متنوعی است که اگر شاهکار به شمار نروند ولی بیتردید هر کدامشان جزو آثار ارزشمند تاریخ سینما هستند.
باورهای اجتماعی و فردی در آثار «هاوکس» حرف نخست را میزند. به اعتقاد وی افراد نماینده جامعه هستند و به همین سبب فردیت در فیلمهایش از اهمیت بسزایی برخوردار است.
«هاوارد هاوکس» فیلمسازی فوقالعاده و کارگردانی توانمند در عرصه سینمای جهان به شمار میآید و در مجموعه آثارش کمتر فیلمی ابعاد و خصلتهای معمولی دارد. در آثار وی به ندرت میتوان فیلمی یافت که در آن پرسوناژی عادی بوده یا به فیلمی برخورد که لحظههایی سرد، زائد یا کمتحرک داشته باشد. آنچه «هاوارد هاوکس» را از دیگر کارگردانان متمایز میسازد، خلاقیت فوقالعاده وی در فیلمسازی و شجاعت او در بیان اندیشههایش میباشد.
«هاوارد هاوکس» سیام می 1896 در ایندیانا دیده به جهان گشود، دوران ابتدایی را در ایندیانا گذراند و در سال 1917 نیز موفق به اخذ دانشنامه مهندسی شد.
در سال 1919 با درجه ستوانی در نیروی هوایی در جنگ شرکت کرد و پس از آن نیز در یک کارخانه هواپیماسازی مشغول کار شد. «هاوارد هاوکس» شهیر، در سال 1922 به هالیوود بازگشت و تهیهکنندگی تعدادی فیلم کوتاه را برعهده گرفت. این آغاز کارش بود. هنگامی که کمپانی «پارامونت» با وی قرارداد امضاء کرد، پلههای ترقی را به سرعت پیمود. «هاوکس» طی چهل سال فعالیت در سینما، آثاری خلق کرد که اگر هر کدامشان شاهکاری به شمار نروند، دستکم در تاریخ سینما اثری ارزشمند و مهم محسوب میشوند. شخصیتهای فیلمهای وی ابعاد معمولی ندارند و قهرمانها، انسانها، شجاعان و دلاورانی خارقالعادهاند.
«هاوکس» خلبانی ماهر، مهندس و طراح هواپیما بود، از اینرو تعدادی از مهمترین آثار اولیهاش را فیلمهایی با چنین مضامینی تشکیل میدهند. فیلمهایی همچون سیرک هوایی (1928)، نگهبان سحر (1930) و فقط فرشتگان بال دارند (1939). این فیلمها به برادری، دوستیهای مردانه و روابط انسان و ماشین که گاه دوستانه و گاه خصومتآمیز است، میپردازند. در مجموعه فیلمهای وسترن «هاوارد هاوکس» بزرگ، مانند رود سرخ (1948)، یاغی(1943)، آسمان بزرگ (1952)، ریوبراوو (1959)، الدورادو (1967) و ریولوبو (1970) و همچنین در فیلمهای جنگی و حادثهایاش، مردان شریف و شجاع، آنها که مشتهای پولادین و قلبهای پاک دارند از جایگاه ویژهای برخوردارند.
زن در این فیلمها نقشی ندارد، چون هاوکس جزو قهرمانستایانی است که در اساطیر خود جایی را به زن اختصاص نداده است. البته نباید تصور نمود که این بیالتفاتی «هاوکس» به زنان علت خاصی دارد، همچنان که در فیلمهای هوانوردی و برخی از کمدیهایش مانند منشی همهکاره (1940) زنها دارای شخصیتی محکم اما فاقد ظرافت هستند.
دیگر نکته مهم در آثار «هاوکس» این است که فیلمهای وی سرشار از موقعیتهای ناب است. در نزد کمتر فیلمسازی میتوان چنین قدرت خارقالعادهای را در پروراندن حوادث و جای دادن آنها در فیلم و رهبری صحنه سراغ گرفت.
«هاوارد هاوکس» هیچگاه حوادث فیلمنامه خود را با تاکید و اغراق نشان نمیدهد، بلکه تا حد امکان حالت آنها را خفیف به تصویر میکشد. دوربین در آثارش زوایای غیرعادی را نشان نمیدهد و جانشین چشم تماشاگراست.
«هاوکس» به شکل اختصاصی قهرمانسازی میکند و تمامی شخصیتهای آثارش در جستجوی راهی هستند که موانع را در رسیدن به اهدافشان از میان بردارند. در مجموع قهرمانان «هاوکس» صفات مشخصی داشته یا میخواهند داشته باشند، استقلالطلبند مانند قهرمان فیلم داشتن و نداشتن (1944)، قدرتطلبند مانند قهرمان فیلم صورتزخمی (1932) یا آزادیطلب و عدالتخواهند مانند قهرمانان تمام وسترنهایش، ولی به هر حال این قهرمانان به دنیایی غیرمتعارف تعلق دارند.
سینمای «هاوارد هاوکس»، سینمای منحصر به فردی است که باورهای اجتماعی و فردی در آن حرف نخست را میزند. برای او تلاش مردان از نقطه نظر فردیت آنها مهم است. زیرا وی معتقد است که افراد نماینده جامعه هستند، و به همین سبب، «فردیت» در آثارش اهمیت بسزایی دارد.
آثار پلیسی و جنایی این اسطوره فیلمسازی، از ویژگیهای مهمی برخوردار است. در همه آنها، خشونت، خلافکاری، دسیسهها، توطئهها، سرقت، قاچاق موادمخدر و آدمکشیها زمینه ایجاد حوادثی پی در پی میشوند که البته تار و پود آنها نیز به دقت در هم تنیده است. در این مجموعه تماشاگر بهرغم حادثهپردازیها و صحنههای درام، میتواند شاهد روانشناسی جنایی سالهای سیاه تاریخ آمریکا باشد.
معروفترین اثر جنایی «هاوارد هاوکس» صورتزخمی (1932) است که داستان آن برگرفته از زندگی «آلکاپون»، گنگستر معروف ایتالیایی میباشد.
خشونت نهفته در این فیلم با گذشت 60 سال هنوز تازگی خود را مانند نخستین روزهای نمایش حفظ کرده است.
«هاوکس» کبیر، در دهه سی میلادی خالق آثار جاودانه دیگری است که از مهمترین آنها میتوان به قرن بیستم (1934) و بزرگ کردن بچه (1938) اشاره کرد.
در دهه چهل میلادی «هاوکس» عناصری مانند میل به خطر، و زندگی با شور و هیجان را در آثارش به تصویر کشید.
منشی همهکاره (1940)، گوله آتش (1941)، گروهبان یورک (1941)، یاغی (1943)، داشتن و نداشتن (1944)، خواب بزرگ (1946) و رود سرخ (1948) از برجستهترین آثار وی در این دهه به شمار میآیند.
یکی از زمینههای اصلی و مهم آثار «هاوکس» سینمای وسترن میباشد که در این ژانر، سه فیلم «هاوکس»، رود سرخ (1948)، آسمان بزرگ (1952) و ریوبراوو (1959) شهرت فراوانی دارند.
میمون بازی (1952)، آقایان موی طلایی را ترجیح میدهند (1953)، سرزمین فراعنه (1955) و ورزش مورد علاقه انسان (1964) از آثار متفاوت او در دهههای پنجاه و شصت به شمار میآیند.
«هاوکس» هیچگاه به سینما به دیدهای تجریدی ننگریست و از آن به عنوان ابزار شخصی استفاده نکرد. او بازمانده نسل دورانی زرین بود که برایشان سینما فقط سینما بود، حرکت، هیجان و مضمون و از لحظههای خالی هیچ خبری نبود. او ستایشگر افسانهها و قهرمانهاست و تماشای آثار وی ضیافتی برای دیدگان آشنا به ارزشهای سینمایی است.
«هاوارد هاوکس» با این هدف سالها فیلم ساخت، بیآنکه تنزلی در آثارش مشاهده شود. این فیلمساز بزرگ هرگز خود را وابسته به شیوهای انحصاری نکرد و در مجموعه آثارش ژانرهای کمدی، وسترن، جنایی و پلیسی را تجربه نمود. هر یک از این آثار را نیز در نهایت ایجاز، لطافت و زیبایی و تسلط بر امکانات سینما و تطبیق با ذوق فردیاش ساخت.
سرانجام «هاوارد هاوکس» بزرگ، در بیست و ششم دسامبر 1977 دیده از جهان فروبست، مرگی که بسیاری از بزرگان سینمای جهان را متاثر ساخت. امروزه با وجود گذشت بیست و پنج سال از مرگ او، آثارش همچنان طراوت و لطافت خود را حفظ کرده و تماشای آنها طعم ناب سینما را به دوستداران سینمای کلاسیک میچشاند.
منبع : خراسان